هر ستونی می روم، یاد رقیه می کنم
هر ستونی می روم یاد رقیه می کنم / روضه خوان عمه ناقه سوارت می شوم
بابایی عجب سری به ما زدی / بابایی به دیدنم خوش آمدی
هر ستونی می روم یاد رقیه می کنم / روضه خوان عمه ناقه سوارت می شوم
بابایی عجب سری به ما زدی / بابایی به دیدنم خوش آمدی
ای امان ای دل زینب گریان است / در بین گودال مو پریشان است
قاتل در مقتل رحمی ندارد / بر روی سینه پا می گذارد
شبی که باز برای گدایی آمده بود / دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود
شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود / که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود
وقتی امام رضا علیه السلام مجبور به قبول ولایت عهدی مامون شدند و به ایران سفر کردند، عده ای از شیعیان از دست ایشان ناراحت شدند، گاهی اهداف امام آنقدر عمیق و بلند مدت است که برای فهم آنها سالها انتظار لازم است.
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود / عاشقی با اگر و شاید اما نشود
شرط اول قدم آن است که نوکر باشی / هر کسی در به در خانه مولا نشود
خدا نگهدار، ای مهربونم، ای هم زبونم، خانم خونم
خدا نگهدار، بانوی خسته ام، از پا نشستی، از پا نشستم
تو پیاله ام تا که چایی غمت میریزه / دونه دونه زخم قلب نوکرت میریزه
مگه چی تو چایی های روضه اته آقاجون؟ / گمونم رقیه یه کم تربت میریزه
گردون هماره دور زند در طریق تو / خورشید خشت گوشه صحن عتیق تو
با آن همه کرامت و لطف دقیق تو / خود را شمرده اند گدایان رفیق تو