آه ای هیزم، آتش کجا و آفتاب؟
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
مولا از این بالا می بینم صحرا رو / می بینم چشمای گریون زهرا رو
از این بالا پیداست تنهایی نزدیکه / می بینم که حلق شش ماهه چه کوچیکه
اگه تو هم مسافری / قدم قدم با من بخون
راهو شیرین تر می کنه / مرور خاطراتمون
می شود خوابم تعبیر / بیا برگردیم
می شوم از غصه پیر / بیا برگردیم
حسین به جان مادر قسم / من اینجا دلواپسم
تو دعا خواندی مولا که ما برگردیم / منتظر ماندی مولا که ما برگردیم
ببین زمین می خواند تو را / زمان می گوید بیا / مگر نومیدی ز ما؟
سرآغاز امسال نامی است زیبا / مبارک شد از نام فرزند زهرا
شد امسال از نام هادی معطر / به مهدی رسد کاش و باشد نکوتر