آه ای هیزم، آتش کجا و آفتاب؟
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
من اومدم بگم خدای حیدر / گرچه بدم جونم فدای حیدر
من اومدم بگم تو این دل شب / در میزنه بازم گدای حیدر
اگه تو هم مسافری / قدم قدم با من بخون
راهو شیرین تر می کنه / مرور خاطراتمون
بهم خیره مونده دشمن / عمه معجرم رو بردن
یه کاری بکن یه چیزی بگو / که بردارن این نامردا نگاه از من
می شود خوابم تعبیر / بیا برگردیم
می شوم از غصه پیر / بیا برگردیم
حسین به جان مادر قسم / من اینجا دلواپسم
آه سراغی از دلم بگیر / که تا ابد شود اسیر / دلم به بند تو
کاش نفس نفس جوانیم / تمام زندگانیم / شود پسند تو
با یک نگاه تو، آیم براه تو…
تو دعا خواندی مولا که ما برگردیم / منتظر ماندی مولا که ما برگردیم
ببین زمین می خواند تو را / زمان می گوید بیا / مگر نومیدی ز ما؟