دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام / شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد / چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست کنم قربانی / تا که تکمیل شود حج من و تقدیرم
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام / شد در این قبله عشاق دوتا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد / چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست کنم قربانی / تا که تکمیل شود حج من و تقدیرم
کربلا عین سیاست است، اختلاف امام حسین علیه السلام و یزید سر حجاب، غسل و وضو یا حج نبود، اختلاف بر سر حکومت بود. امام حسین علیه السلام فرمود مثل من با مثل تو بیعت نمی کند.
دسته دسته اصحاب تو خیمه ارباب دور ثارالله اند
آیه آیه قرآن رو لب های یاران محو روی شاه اند
وقت جان دادن سرش بر زانوی امام حسین علیه السلام بود، گفت آیا به عهدم وفا کردم؟ امام علیه السلام فرمودند: بله، تو در بهشت جلوی من خواهی بود.
سفیر روم به یزید گفت این سر بریده کیست؟ گفت: این سر فرزند دختر پیامبر ماست. گفت به خدا قسم شما باطل هستید و او حق است، چگونه می شود با فرزند دختر پیامبرتان اینگونه رفتار کنید!؟ یزید دستور داد سر او را بزنند.
آه ای دستای من وقت افتادن نیست / این مشک انگار فکر آبروی من نیست / پرچم روی خاکه چشمام مثل دریاست / پاشو پاشو عباس مولا خیلی تنهاست
بزار تشنه بمونم، بزار آبو ببندن / بزار وقتی می بینن تلظیمو بخندن
دنیا شمشیر بشه من از پدر نمیبرم / اون آبی که تو براش رو بزنی نمیخورم
ابی عبدالله (ع) در مسیر حرکت به کربلا وقتی به مکه رسیدند با عبدالله ابن عمر ملاقات کردند و به او جمله ای گفتند که نشان می دهد او از اهالی سقیفه هم پست تر بوده است. اما چرا او لایق چنین تعبیری شد؟