بایگانی‌ها مناجات با امام زمان (عج)

ثمر گریه ما خنده روز فرج است

اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنیم / وعده ما همه افتاده به فردا حتما
ثمر گریه ما خنده روز فرج است / آن زمان می شکفد خنده به لبها حتما

وقتی که یادت نیستم بی اعتبارم / وقتی به تو ایمان ندارم بی قرارم
الحق و الانصاف کم یاد تو هستم / از بس که بر این نفس وامانده دچارم

شاه هرچه مفتخر تر شاعرانش بیشتر / می شود اینجا کبوتر آسمانش بیشتر
هرکسی شیداست پای جمکرانش بیشتر / پس گدایی هست اینجا آب و نانش بیشتر

دلم سنگ است میدانم / دلم تنگ است میدانی
نمی دانم که خاک آستانت می شوم یا نه؟

از غم دوریت ای یوسف دل محزونم / چه کنم با غم و با غصه روز افزونم
حق من بی سر و پایی است ولی لطف کنو / از سر سفره ات ای یار نکن بیرونم

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست / طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد / سر مویی به غلط در همه اندامم نیست

بیا که گنبد خضرا است دیده بر راهت / بیا که حیدر تنها است دیده بر راهت
چقدر منتظران تو بی صدا رفتند / نگاه مضطرب ما است دیده بر راهت

عمرم گذشت در تب و تاب ندیدنت / جان را به لب رساند سراب ندیدنت
از روزگار دیدم و چشمم ضعیف شد / اما گذاشتم به حساب ندیدنت

کاش آقای خودم را می زدم از دل صدا / هیچکس غیر از عزیز فاطمه یارم نشد
اربعین یادش بخیر ایوان طلا زانو زدم / من بدهکار آمدم آقا طلبکارم نشد

خوابم، بیدارم کن / از عشق سرشارم کن / مثل خوبات آقا / خاص دربارم کن
شبای ابریمو مهتاب کن / منو خلاص از این مرداب کن / مثل شهیدای ارباب کن