عمری حسینی شده دست امام حسنم
عمری حسینی شده دست امام حسنم
هرچی دارم از تو دارم رخصت دادی سینه زنم…
تو پیاله ام تا که چایی غمت میریزه / دونه دونه زخم قلب نوکرت میریزه
مگه چی تو چایی های روضه اته آقاجون؟ / گمونم رقیه یه کم تربت میریزه
به خاک شهیدان راه تو / به خون غلام سیاه تو / ایشالله منم بشم سیاهی سپاه تو
به روح بلند زهیر تو / به آه عمیق بریر تو / نمیخوام تو دنیا هیچکسی رو من به غیر تو
شب رقیه است، ز روضه عمو است گفتگو، کجایی؟
شبی که او گفت عمو نگیر از رقیه رو، کجایی؟
برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟
اینجا کسی برای تو پادر رکاب نیست / کابوسها است در نظر من که خواب نیست
یک مرد نیست تا که بگوید به کوفییان / که کشتن حسین (ع) به قرآن ثواب نیست