دیشب تا صبح گریه کردی…
دیشب تا صبح گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
من هم با تو گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم
دیشب تا صبح گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی
من هم با تو گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم
هم داغ به جانمان رسیده / هم کارد به استخوان رسیده
تا کی سر عشق روی نیزه / خون می چکد از گلوی نیزه
دلش گرفته که، بهش امون میدن، / فرشته ها دارن، تو خیمه جون میدن
میگن تو اون طرف، همیشه سر به زیر / تو این همه سپاه بیا بشو امیر
میان میدان بلاء حلقه زدند اشقیاء / دور عزیز مجتبی هیچکسی نزد صدا
چند نفر به یک نفر!؟
شبی که باز برای گدایی آمده بود / دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود
شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود / که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود
مستم همه چیز را دو تا می بینم / جز روی تو را که با خدا می بینم
کافر نشدم دمی به والله قسم / ای نور خدا فقط تو را می بینم
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست / طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد / سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
صدات دعوت و شرمنده از این تاخیرم / تو هیاهوی زمونه با خودم درگیرم
نفسم خسخس برگاست که زیر پامونده / هوای دنیا چه سنگینه دارم می میرم
چقدر بی خبر و بی هوا زدی نامرد / چه کرده بود مگر با شما زدی نامرد
همین که تیر رها شد علی به خود پیچید / صدای تیر درآمد چرا زدی نامرد
به قولت عمل کن دوباره / منو بغل کن که داره
کبورت میمیره / بهونتو میگیره / به قولت عمل کن