زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش / ز سر های عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه / تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش / ز سر های عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه / تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش
انصار نا امید شدند. گفتند مهاجرین و قریش که علی (ع) را قبول نمی کنند. پس از ما هم کاری بر نمی آید. به فکر سهم خواهی افتادند. نا امیدی باعث شد گفتمان سیاسی اجتماعی پیامبر (ص) را رها کنند.
بارونی تر از یه بارونم / بی تو کنج خونه گریونم
آخه دلت میاد من داره دلم میلرزه / پیش اشک چشمام بگو چقدر می ارزه؟
هیچکس جز حضرت فاطمه (س) جرات خواندن خطبه فدکیه را نداشت، خطبه را بخوانید، به صراحت هیئت حاکمه را منافق لقب می دهد و می گوید شما پیروان شیطان هستید.
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
بر بانوی مطهر مان گریه می کنیم / بر آن همیشه بهتر مان گریه می کنیم
با این دو زمزمی که خداوند داده است / بر آیه های کوثر مان گریه می کنیم
چرا حضرات معصومین علیهم السلام در پاسخ به سوال مردم از میزان ثواب عزاداری پاسخ های متفاوتی می دهند؟ فهم مخاطبین مختلف است، وقتی ماشین حساب فلان شخص بیشتر از یک میلیون حج را نمی تواند حساب کند، پاسخ بیشتر برایش معنا ندارد.
سپاه امیرالمومنین علیه السلام در یک روز چهار هزار نفر از خوارج را به کشتند امام علیه السلام شبانه و به صورت مخفیانه برای یتیم های خوارج غذا می بردند، پرسیدند چرا شب می برید؟ امام علیه السلام دو دلیل آوردند.
تو مادر حسینی و منم گدای حسین / میشه برام دعا کنی بشم فدای حسین
من یه نوکرم دوست دارم سرم / تو راه اربابم جدا از شه تنم
تو قلبم خود خدا می دونه چه خبره / قانون دلم اینه هرروز روز مادره
زهرا مادرمه / زهرا مادرمه / زهرا مادرمه