بابا تویی یا خواب می بینم!؟
بابا تویی یا خواب می بینم / امشب که شام غصه ها سر شد
بعد از گذشتن از 40 منزل / ویرونه ما هم منور شد…
بابا تویی یا خواب می بینم / امشب که شام غصه ها سر شد
بعد از گذشتن از 40 منزل / ویرونه ما هم منور شد…
نیزه می رفت و بر می گشت / چشماش باز و بسته می شد
هرکس تو مقتل می اومد / اونقدر می زد خسته می شد
همه منتظرن مادرش برسه / کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه به سرش برسه / آخ خدا به داد موی دخترش برسه
الشمر جالس، قاتل رو سینته / هرکی که میرسه فکر غنیمته
الشمر جالس، خنجر نمی بره / پهولی زخمی تو چکمه میخوره
شب جمعه کنار شش گوشه / دل من حالت عجیبی داشت
می شنیدم صدای قلبم را / چشم من حس بی شکیبی داشت
حرمش از ملائکه پر بود / انبیاء در طواف شش گوشه
اصلا بهتر که تو رفتی / اصلا بهتر که تو نیستی
اصلا بهتر نمی تونی / با سر رو نیزه بایستی
به اذن تو شمشیر میکشم / جمل را به تصویر میکشم
به یاد شمشیر دو دم / دمادم تکبیر می کشم
ان تنکرونی فانا ابن الحسن…
تا افتادی دویدم من / دویدم دیر رسیدم
مثل بابام توی کوچه / خیلی چیزا رو دیدم
گرد و خاکی که برپا شد / چکمه ها و سم اسبا عمو جستم رو له کرده
این زمین داغ به دل میدهد آخر برویم / در من آشوب شده جان برادر برویم
خاک اینجا چقدر بوی جدایی دارد / زینت دوش نبی جان پیمبر برویم
مولا از این بالا می بینم صحرا رو / می بینم چشمای گریون زهرا رو
از این بالا پیداست تنهایی نزدیکه / می بینم که حلق شش ماهه چه کوچیکه