لافتی الا علی، لاسیف الا ذوالفقار
سپاه امیرالمومنین علیه السلام در یک روز چهار هزار نفر از خوارج را به کشتند امام علیه السلام شبانه و به صورت مخفیانه برای یتیم های خوارج غذا می بردند، پرسیدند چرا شب می برید؟ امام علیه السلام دو دلیل آوردند.
سپاه امیرالمومنین علیه السلام در یک روز چهار هزار نفر از خوارج را به کشتند امام علیه السلام شبانه و به صورت مخفیانه برای یتیم های خوارج غذا می بردند، پرسیدند چرا شب می برید؟ امام علیه السلام دو دلیل آوردند.
با حال دل یاعلی یقه چاک زد حرم / با بال دل از قفس تا نجف می پرم
با روی تو مصطفی دلش آروم شده / با لطف تو مرتضی به سلاطین سرم
سلمان و ابوذر آمدند محضر امیرالمؤمنین علی علیه السلام، گفتند شنیده ایم بعضی ها شما را به نور می شناسند، گفتیم بیاییم و از خود شما معنایش را بپرسیم.
اباعبدالله الحسین علیه السلام در عشق رباب شعر می گفت، می فرمود: خانه ای که در آن سکینه و رباب هستند را دوست دارم، رباب کسی است که یکسال به یاد حسین علیه السلام زیر سایه نرفت و در اثر نشستن زیاد زیر آفتاب از دنیا رفت.
حضرت زهرا (س) وارد خانه شد نگاهش که به خانه افتاد اشک در چشمم حلقه زد، امام (ع) فرمودند فاطمه جان، زندگی ما کاستی دارد؟ فرمودند: نه! به ذهنم آمد که روزی باید از این خانه به خانه قبر منتقل بشوم.
مستم همه چیز را دو تا می بینم / جز روی تو را که با خدا می بینم
کافر نشدم دمی به والله قسم / ای نور خدا فقط تو را می بینم
گفت: یا علی! جبرئیل کجاست؟ مولا نظری به آسمان کرد، سپس به چپ و راست نگاه کرد، فرمود: تو خودت جبرئیل هستی! مردم با تعجب برگشتند تا نگاهش کنند اما دیگر سر جایش نبود.
کنار خانه کعبه نماز می خواندیم، فردی پرسید شما چه مذهبی هستید؟ گفتیم جعفری، گفتند شما چه فرقی با ما دارید؟ گفتیم غدیر خم را می شناسی؟ گفت خیر! اندکی که صحبت کردیم معلوم شد استاد دانشگاه مصر است!
خدا وقتی بهشتی روی دامان نجف دارد / بهشت از دور رؤیای بیابان نجف دارد
چه غم دارد کسیکه خردهای نان نجف دارد / که زهرا هم دو چشمم را به ایوان نجف دارد
نقل می کنند طلبه ای در نجف با انجام یک عمل پسندیده، تنها پس از هشت دقیقه به دیدار امیرالمومنین علی علیه السلام نائل گشت و بدو عنایتی شد که بعد ها علامه محمد تقی جعفری نام گرفت. اما آن یک عمل چه بود؟