آه ای هیزم، آتش کجا و آفتاب؟
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
من اومدم بگم خدای حیدر / گرچه بدم جونم فدای حیدر
من اومدم بگم تو این دل شب / در میزنه بازم گدای حیدر
آه ای دستای من وقت افتادن نیست / این مشک انگار فکر آبروی من نیست / پرچم روی خاکه چشمام مثل دریاست / پاشو پاشو عباس مولا خیلی تنهاست
لا لا لا لا، یه کم دیگه دووم بیار / یه کم دیگه دندون روی جگر بزار
مشکو یکی برده که بر می گرده زود / وقتی می رفت فقط به فکر خیمه بود
بگو شاید صدایی که عطرش آشناس / مرا می برد به جایی که نامش کربلاس
نسیم موی او دلم را برد / شبی تا کوی او دلم را برد
حسین! مرا صدا کن مرا صدا کن، اگرچه بدترین ام تو بهترینی
اگر امروز نشد بوسه به دستش بزنیم / وعده ما همه افتاده به فردا حتما
ثمر گریه ما خنده روز فرج است / آن زمان می شکفد خنده به لبها حتما
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
خاک عالم بر سرم کز اثر تیر و سنان…
دلم سنگ است میدانم / دلم تنگ است میدانی
نمی دانم که خاک آستانت می شوم یا نه؟
ما نمی بریم از یاد گونه های نیلی را / از زمانه می گیریم انتقام سیلی را
منتظر میمانیم به حرمت هم عهدی / کنار هم تا صبح ظهور مهدی (عج)
اگه تو هم مسافری / قدم قدم با من بخون
راهو شیرین تر می کنه / مرور خاطراتمون