برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟
شب رقیه است، ز روضه عمو است گفتگو، کجایی؟
شبی که او گفت عمو نگیر از رقیه رو، کجایی؟
برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟
شب رقیه است، ز روضه عمو است گفتگو، کجایی؟
شبی که او گفت عمو نگیر از رقیه رو، کجایی؟
برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟
گردون هماره دور زند در طریق تو / خورشید خشت گوشه صحن عتیق تو
با آن همه کرامت و لطف دقیق تو / خود را شمرده اند گدایان رفیق تو
ما که عشق و باور داریم / چه باکی از محشر داریم؟
تنها میشن همه اما ما / صاحب داریم مادر داریم
نهاد پا در جهان امام عفو و کرم / ز مقدمش آمده مدینه رشک حرم
صورت زیبای او سوره نون و قلم / به آبرویش قسم به خاک کویش قسم
که ما نبودیم و او به ملک دل زد قدم / به هردلی ساخته خدا برایش حرم
وعده دیدار دادی تا قدم رنجه کنی / خاک قبر از اشک های شوق من گل می شود
جان به شوق دیدن روی تو آسان میدهم / بعد مردن بازهم با دیدنت جان میدهم
شیرین تو و فرهاد من / مستی تو و فریاد من / مجنون تو یک عالم و / لیلا تو و مظلوم تو / در راه تو خار و خسم / من بی کس ابن بی کسم / فرزند زهرایی تو و / من نوکر ابن نوکرم
روح مقدس به رگ خشک من آمد / موسم بی خود شدن از خویشتن آمد
عقل به حسرت که چرا من نشدم دل / در قضای ما قدر به جر زدن آمد