بهشت از دور رؤیای بیابان نجف دارد
خدا وقتی بهشتی روی دامان نجف دارد / بهشت از دور رؤیای بیابان نجف دارد
چه غم دارد کسیکه خردهای نان نجف دارد / که زهرا هم دو چشمم را به ایوان نجف دارد
خدا وقتی بهشتی روی دامان نجف دارد / بهشت از دور رؤیای بیابان نجف دارد
چه غم دارد کسیکه خردهای نان نجف دارد / که زهرا هم دو چشمم را به ایوان نجف دارد
خوابم، بیدارم کن / از عشق سرشارم کن / مثل خوبات آقا / خاص دربارم کن
شبای ابریمو مهتاب کن / منو خلاص از این مرداب کن / مثل شهیدای ارباب کن
شب رقیه است، ز روضه عمو است گفتگو، کجایی؟
شبی که او گفت عمو نگیر از رقیه رو، کجایی؟
برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟
ما که عشق و باور داریم / چه باکی از محشر داریم؟
تنها میشن همه اما ما / صاحب داریم مادر داریم
نهاد پا در جهان امام عفو و کرم / ز مقدمش آمده مدینه رشک حرم
صورت زیبای او سوره نون و قلم / به آبرویش قسم به خاک کویش قسم
که ما نبودیم و او به ملک دل زد قدم / به هردلی ساخته خدا برایش حرم
شیرین تو و فرهاد من / مستی تو و فریاد من / مجنون تو یک عالم و / لیلا تو و مظلوم تو / در راه تو خار و خسم / من بی کس ابن بی کسم / فرزند زهرایی تو و / من نوکر ابن نوکرم
روح مقدس به رگ خشک من آمد / موسم بی خود شدن از خویشتن آمد
عقل به حسرت که چرا من نشدم دل / در قضای ما قدر به جر زدن آمد