تو را محمد و آل محمدت گفتند
لب نگار که باشد رطب حرام بود / زمان واجب مان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم / بدون عشق مناجات شب حرام بود
لب نگار که باشد رطب حرام بود / زمان واجب مان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم / بدون عشق مناجات شب حرام بود
احمد احمد آنجا علی علی می گفت / بعد ده قرن مانده فریادش
گفت جبریل هم زمان با وحی / عرض تبریک هم به استادش
عشق رسوایی محض است که حاشا نشود / عاشقی با اگر و شاید اما نشود
شرط اول قدم آن است که نوکر باشی / هر کسی در به در خانه مولا نشود
به خاک شهیدان راه تو / به خون غلام سیاه تو / ایشالله منم بشم سیاهی سپاه تو
به روح بلند زهیر تو / به آه عمیق بریر تو / نمیخوام تو دنیا هیچکسی رو من به غیر تو
اینجا کسی برای تو پادر رکاب نیست / کابوسها است در نظر من که خواب نیست
یک مرد نیست تا که بگوید به کوفییان / که کشتن حسین (ع) به قرآن ثواب نیست
اوصاف کمالت را / آیات جمالت را / می خوانم و می بوسم / انگار که قرآنی
از صوت تو مبهوتم / در حسن تو حیرانم / تو حضرت داوودی / یا یوسف کنعانی؟
بیار مرهم خودرا که کوه درد شدیم / بیار گرمی خورشید را که سرد شدیم
در انتظار فرج بوده ایم و مرد شدیم / برای یاری ات آماده نبرد شدیم
بیا که ما همه پا در رکاب تو هستیم / بیا که منتظر انقلاب تو هستیم