عده ای به سمت شون سنگ میزدن
گفت یه روز تو خونه بودیم که یهو / بابام اومد صدا زد پاشو پاشو
اسرا رو دارن از راه میارن / لباسای نو بپوش پاشو برو
شهر شلوغه زیر دست و پا نری / برو روی پشت بوم خونه مون
گفت یه روز تو خونه بودیم که یهو / بابام اومد صدا زد پاشو پاشو
اسرا رو دارن از راه میارن / لباسای نو بپوش پاشو برو
شهر شلوغه زیر دست و پا نری / برو روی پشت بوم خونه مون
شبی که باز برای گدایی آمده بود / دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود
شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود / که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود
مستم همه چیز را دو تا می بینم / جز روی تو را که با خدا می بینم
کافر نشدم دمی به والله قسم / ای نور خدا فقط تو را می بینم
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست / طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد / سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
صدات دعوت و شرمنده از این تاخیرم / تو هیاهوی زمونه با خودم درگیرم
نفسم خسخس برگاست که زیر پامونده / هوای دنیا چه سنگینه دارم می میرم
چقدر بی خبر و بی هوا زدی نامرد / چه کرده بود مگر با شما زدی نامرد
همین که تیر رها شد علی به خود پیچید / صدای تیر درآمد چرا زدی نامرد
دلم مست شراب الغدیر است / سراپایم کتاب الغدیر است
الا ساقی سر و جانم فدایت / تمام هست خود ریزم به پایت
عمرم گذشت در تب و تاب ندیدنت / جان را به لب رساند سراب ندیدنت
از روزگار دیدم و چشمم ضعیف شد / اما گذاشتم به حساب ندیدنت
رمضان بهشت خدا شده زگل جمال تو یاحسن / مه نیمه اختر کوچک مه نو هلال تو یاحسن
یم علمُ حکمتُ معرفت نمی از کمال تو یاحسن / دل دشمنان تو را برد نبوی خصال تو یاحسن
شب ولادت خدا نشانه ها است / ستاره تمام نازدانه ها است
شب حلول ماه عالم عاشقان شده / شب نزول صاحب الزمان شده