بابا تویی یا خواب می بینم!؟
بابا تویی یا خواب می بینم / امشب که شام غصه ها سر شد
بعد از گذشتن از 40 منزل / ویرونه ما هم منور شد…
بابا تویی یا خواب می بینم / امشب که شام غصه ها سر شد
بعد از گذشتن از 40 منزل / ویرونه ما هم منور شد…
هر ستونی می روم یاد رقیه می کنم / روضه خوان عمه ناقه سوارت می شوم
بابایی عجب سری به ما زدی / بابایی به دیدنم خوش آمدی
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند / گفتی پدر مقابل تو سر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلو است پیش از این / این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
خدا مرگم بده، چه لبهای پر از خونی / خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
خدا مرگم بده، چه اوضاعی چه مهمونی / نه فرشی و نه چراغونی نه سر دارم و نه سامونی
حالا که اومدی پیشم / بزار خلوت کنم با تو
بزار تعریف کنم بعدش / ببین من پیر شدم یا تو؟
وقتی که تو نیستی با اشکام حرف میزنم / با زخم دستامو زخم پام حرف میزنم
با زخم پهلوم و زخم صدام حرف میزنم / هی زخم تن آروم بگیر، هی زخم سر طاقت بیار!
بهم خیره مونده دشمن / عمه معجرم رو بردن
یه کاری بکن یه چیزی بگو / که بردارن این نامردا نگاه از من
به قولت عمل کن دوباره / منو بغل کن که داره
کبورت میمیره / بهونتو میگیره / به قولت عمل کن
شب رقیه است، ز روضه عمو است گفتگو، کجایی؟
شبی که او گفت عمو نگیر از رقیه رو، کجایی؟
برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟