تشنه ام کرد که یاد لب عطشان باشم
وای اگر در حرمش یار نمی خواست مرا / سر بازار خریدار نمی خواست مرا
با چه شوقی بغلم کرد همین اول ماه / اصلا انگار نه انگار نمی خواست مرا
وای اگر در حرمش یار نمی خواست مرا / سر بازار خریدار نمی خواست مرا
با چه شوقی بغلم کرد همین اول ماه / اصلا انگار نه انگار نمی خواست مرا
نگاهم ماند و از در نیامد / نشانی از کبوتر ها نیامد /
زمانی گرد من پر بود حالا / یکی از آن برادر ها نیامد
نیزه می رفت و بر می گشت / چشماش باز و بسته می شد
هرکس تو مقتل می اومد / اونقدر می زد خسته می شد
خدا مرگم بده، چه لبهای پر از خونی / خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
خدا مرگم بده، چه اوضاعی چه مهمونی / نه فرشی و نه چراغونی نه سر دارم و نه سامونی
همه منتظرن مادرش برسه / کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه به سرش برسه / آخ خدا به داد موی دخترش برسه
الشمر جالس، قاتل رو سینته / هرکی که میرسه فکر غنیمته
الشمر جالس، خنجر نمی بره / پهولی زخمی تو چکمه میخوره
شب جمعه کنار شش گوشه / دل من حالت عجیبی داشت
می شنیدم صدای قلبم را / چشم من حس بی شکیبی داشت
حرمش از ملائکه پر بود / انبیاء در طواف شش گوشه
اصلا بهتر که تو رفتی / اصلا بهتر که تو نیستی
اصلا بهتر نمی تونی / با سر رو نیزه بایستی
این زمین داغ به دل میدهد آخر برویم / در من آشوب شده جان برادر برویم
خاک اینجا چقدر بوی جدایی دارد / زینت دوش نبی جان پیمبر برویم