دلم مست شراب الغدیر است
دلم مست شراب الغدیر است / سراپایم کتاب الغدیر است
الا ساقی سر و جانم فدایت / تمام هست خود ریزم به پایت
دلم مست شراب الغدیر است / سراپایم کتاب الغدیر است
الا ساقی سر و جانم فدایت / تمام هست خود ریزم به پایت
عمرم گذشت در تب و تاب ندیدنت / جان را به لب رساند سراب ندیدنت
از روزگار دیدم و چشمم ضعیف شد / اما گذاشتم به حساب ندیدنت
رمضان بهشت خدا شده زگل جمال تو یاحسن / مه نیمه اختر کوچک مه نو هلال تو یاحسن
یم علمُ حکمتُ معرفت نمی از کمال تو یاحسن / دل دشمنان تو را برد نبوی خصال تو یاحسن
خوابم، بیدارم کن / از عشق سرشارم کن / مثل خوبات آقا / خاص دربارم کن
شبای ابریمو مهتاب کن / منو خلاص از این مرداب کن / مثل شهیدای ارباب کن
شب رقیه است، ز روضه عمو است گفتگو، کجایی؟
شبی که او گفت عمو نگیر از رقیه رو، کجایی؟
برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟
نهاد پا در جهان امام عفو و کرم / ز مقدمش آمده مدینه رشک حرم
صورت زیبای او سوره نون و قلم / به آبرویش قسم به خاک کویش قسم
که ما نبودیم و او به ملک دل زد قدم / به هردلی ساخته خدا برایش حرم
وعده دیدار دادی تا قدم رنجه کنی / خاک قبر از اشک های شوق من گل می شود
جان به شوق دیدن روی تو آسان میدهم / بعد مردن بازهم با دیدنت جان میدهم
روح مقدس به رگ خشک من آمد / موسم بی خود شدن از خویشتن آمد
عقل به حسرت که چرا من نشدم دل / در قضای ما قدر به جر زدن آمد