ماجرای رباب و امام حسین (ع)
اباعبدالله الحسین علیه السلام در عشق رباب شعر می گفت، می فرمود: خانه ای که در آن سکینه و رباب هستند را دوست دارم، رباب کسی است که یکسال به یاد حسین علیه السلام زیر سایه نرفت و در اثر نشستن زیاد زیر آفتاب از دنیا رفت.
اباعبدالله الحسین علیه السلام در عشق رباب شعر می گفت، می فرمود: خانه ای که در آن سکینه و رباب هستند را دوست دارم، رباب کسی است که یکسال به یاد حسین علیه السلام زیر سایه نرفت و در اثر نشستن زیاد زیر آفتاب از دنیا رفت.
به اذن تو شمشیر میکشم / جمل را به تصویر میکشم
به یاد شمشیر دو دم / دمادم تکبیر می کشم
ان تنکرونی فانا ابن الحسن…
تا افتادی دویدم من / دویدم دیر رسیدم
مثل بابام توی کوچه / خیلی چیزا رو دیدم
گرد و خاکی که برپا شد / چکمه ها و سم اسبا عمو جستم رو له کرده
امام صادق علیه السلام پرسید: آیا دوست نداری مادرم زهرا را یاری کنی؟ ابو بصیر گریه کرد، امام فرمود: مادرم ما از روز عاشورا بر حسینش گریه می کند و بعد کیفیت گریه حضرت زهرا سلام الله علیها را بیان فرمودند.
یکی از راه هایی که خداوند بنده های خودش را شارژ می کند و آنها را بیدار می کند بلا است. حر با محبت امام حسین (ع) بیدار شد، دعا کنید شما هم مانند حر با محبت امام بیدار شوید نه با بلا.
این زمین داغ به دل میدهد آخر برویم / در من آشوب شده جان برادر برویم
خاک اینجا چقدر بوی جدایی دارد / زینت دوش نبی جان پیمبر برویم
یه دیوونه که حالشو خدا میدونه/دلش گرفته از زمونه/اشک میریزه به هر بهونه
کی میدونه چقدر دلم هواتو کرده / چقدر دلم اسیر درده / بزار یه کم دورت بگرده
خواب می دیدم که کنار ضریح تو اشکای نم نم بارون میشه
من تو رؤیام می دیدم که دلم توی صحن تو آقا مهمون میشه
باید رفت / باید دنبال پرچمت تا ابد رفت
باید موند / باید پای این روضه ها تا ابد موند