چشم تو را چقدر به این در گذاشتند
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند / گفتی پدر مقابل تو سر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلو است پیش از این / این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند / گفتی پدر مقابل تو سر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلو است پیش از این / این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
خدا مرگم بده، چه لبهای پر از خونی / خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
خدا مرگم بده، چه اوضاعی چه مهمونی / نه فرشی و نه چراغونی نه سر دارم و نه سامونی
شخصی از بنی عود به حجاج گفت حقوق قبیله ما را افزایش دهید. گفت چرا باید افزایش دهم؟ پاسخ داد: زیرا اولین کسی که برای کشته شدن حسین ابن علی روزه نذر کرد و به نذرش عمل کرد، زنی از قبیله ما بود.
بهم خیره مونده دشمن / عمه معجرم رو بردن
یه کاری بکن یه چیزی بگو / که بردارن این نامردا نگاه از من
به قولت عمل کن دوباره / منو بغل کن که داره
کبورت میمیره / بهونتو میگیره / به قولت عمل کن
شب رقیه است، ز روضه عمو است گفتگو، کجایی؟
شبی که او گفت عمو نگیر از رقیه رو، کجایی؟
برای سیلی بهانه دستش آمده عدو، کجایی؟