نیزه می رفت و بر می گشت
نیزه می رفت و بر می گشت / چشماش باز و بسته می شد
هرکس تو مقتل می اومد / اونقدر می زد خسته می شد
نیزه می رفت و بر می گشت / چشماش باز و بسته می شد
هرکس تو مقتل می اومد / اونقدر می زد خسته می شد
الشمر جالس، قاتل رو سینته / هرکی که میرسه فکر غنیمته
الشمر جالس، خنجر نمی بره / پهولی زخمی تو چکمه میخوره
تا افتادی دویدم من / دویدم دیر رسیدم
مثل بابام توی کوچه / خیلی چیزا رو دیدم
گرد و خاکی که برپا شد / چکمه ها و سم اسبا عمو جستم رو له کرده