نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو
نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو / عروج کردن سمت کمال یعنی تو
نشسته ام بنویسم تصورت؟ هیهات! / فراتر از جریان خیال یعنی تو
محبت همان آینه است و مهرت آب / تو آب و آینه ای پس زلال یعنی تو
نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو / عروج کردن سمت کمال یعنی تو
نشسته ام بنویسم تصورت؟ هیهات! / فراتر از جریان خیال یعنی تو
محبت همان آینه است و مهرت آب / تو آب و آینه ای پس زلال یعنی تو
وقت هنرنمایی آئینه ساز شد / در آفرینشش خود حق هم لحاظ شد
خالق به یمن خلقت او سرفراز شد / چشمم به روی ذات خداوند باز شد
فاطمه علت است خلقت را / فاطمه حرمت است حرمت را
فاطمه فاطمه است بی کم و کاست / فاطمه زهره است ظلمت را