زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش / ز سر های عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه / تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش / ز سر های عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه / تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش
نشسته ام بنویسم که بال یعنی تو / عروج کردن سمت کمال یعنی تو
نشسته ام بنویسم تصورت؟ هیهات! / فراتر از جریان خیال یعنی تو
محبت همان آینه است و مهرت آب / تو آب و آینه ای پس زلال یعنی تو
سوره کوثر شبیه ساختمانی است که از مصالحی تشکیل شده است که هیچ جای دنیا پیدا نمی شود، یک سوره منحصر بفرد، چه از لحاظ الفاظ چه از لحاظ معانی
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که دست فاطمه را گرفته بودند از خانه خارج شدند و شروع به گفتگو درباره منزلت فاطمه سلام الله علیها کرد. چرا پیامبر اینگونه در وسط کوچه و در مقابل انظار عمومی چنین کرد؟
در زمان جنگ شهر مرزی درود خیلی مورد هجوم هواپیما های عراقی بود. آیت الله بهاء الدینی به امام جمعه درود گفت در خطبه ها اعلام کند: مادرم زهرا سلام الله علیها می گوید حدیث کساء بخوانید!
وقت هنرنمایی آئینه ساز شد / در آفرینشش خود حق هم لحاظ شد
خالق به یمن خلقت او سرفراز شد / چشمم به روی ذات خداوند باز شد
حضرت زهرا (س) وارد خانه شد نگاهش که به خانه افتاد اشک در چشمم حلقه زد، امام (ع) فرمودند فاطمه جان، زندگی ما کاستی دارد؟ فرمودند: نه! به ذهنم آمد که روزی باید از این خانه به خانه قبر منتقل بشوم.
اینکه شما شغل خوبی داری، همسر خوبی داری، پولدار و خوشحال هستی لزوما به این معنا نیست که بهترین مصلحت طراحی شده خدا را بدست آورده ای، شاید بهتر از این هم ممکنه بود.