هفت دقیقه

مرجع سخنرانی کوتاه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دلم امشب دخیل آن ابروست

 

دلم امشب دخیل آن ابروست
چشم من حلقه ای از آن گیسوست

گرچه غیر از بلا نمی بینم
گرچه چشمان خسته ام کم سوست

هر چه از یار می رسد، زیباست
هر چه از دوست می رسد، نیکوست

همه عالم طفیل هستی عشق
همه هستی فدای حضرت دوست

تاول دست و پا گواه من است
که نگنجم ز شوق تو در پوست

کودکی روی بام می خندید
معجر دختر تو بر سر ِ اوست

راز دل، جان شد و به لب آمد
شب ابراز رازهای مگوست

نیمی از گیسویم در آتش سوخت
چند تاری هنوز دست عدوست

می درخشد به دست او چون اشک
گوشواری که یادگار عموست

چاک چاک لب تو را خواندم
بر لبت “لا اله الا هو”ست

شاعر: سعید حدادیان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − دو =