زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش / ز سر های عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه / تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش / ز سر های عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه / تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش
انصار نا امید شدند. گفتند مهاجرین و قریش که علی (ع) را قبول نمی کنند. پس از ما هم کاری بر نمی آید. به فکر سهم خواهی افتادند. نا امیدی باعث شد گفتمان سیاسی اجتماعی پیامبر (ص) را رها کنند.
بارونی تر از یه بارونم / بی تو کنج خونه گریونم
آخه دلت میاد من داره دلم میلرزه / پیش اشک چشمام بگو چقدر می ارزه؟
بین کوچه یک لحظه دست او از من رها نشد / یک لحظه حتی از سرش چادر جدا نشد / آه ای هیزم آتش کجا و آفتاب؟ / آتش مانده در حیرت از بانوی آب…
تو مادر حسینی و منم گدای حسین / میشه برام دعا کنی بشم فدای حسین
من یه نوکرم دوست دارم سرم / تو راه اربابم جدا از شه تنم
تو قلبم خود خدا می دونه چه خبره / قانون دلم اینه هرروز روز مادره
زهرا مادرمه / زهرا مادرمه / زهرا مادرمه
تسبیح فاطمه (س) بعد الله اکبر حیدر حیدر یا حیدر
آیه آیه یس و قدر و کوثر حیدر حیدر یا حیدر
سلام فاطمه / سلام مادرم / سلام کشته دفاع از حرم
سلام لشکر تنهای ولی / سلام حضرت زهرای علی
اجازه بده همین حالا تو رو مادرم صدا کنم / کاش بشه یه روزی هم منم تو بقیع چشامو وا کنم
انسیة الحوراء سیدتی زهرا / لبخند تو آرامش قلب مولا / ام ابیها تو…
نفسای تو به شمارش افتاده / می بینی علی رو؟ به خواهش افتاده
تو برای همه گره گشا بودی / همدم تو گره به کارش افتاده